حکایت کلاغ و کوزه آب
حکایت کلاغ و کوزه آب: حکایات پندآموز و زنده می تواند برای هر کسی جالب باشد. بخش داستان مجله اهل فان هر روز با شماست با یک داستان و حکایت پندآموز. با حکایت کلاغ و کوزه آب همراه باشید.
شاید بپسندید: حکایت کر و عیادت از مریض؛حکایت آن ناشنوا که به عیادت همسایه خود رفت | از مثنوی معنوی مولانا
اینم قشنگه: حکایت ضرب المثل خر برفت و خر برفت و خر برفت.داستانی از مثنوی معنوی!
حکایت کلاغ و کوزه آب
یک روز گرم تابستانی بود. کلاغ بسیار تشنه بود. او برای یافتن آب به پرواز درآمد، بر فراز خانهها، مزارع و درختان پرواز کرد، اما آبی پیدا نکرد. پس از مدت ها به مزرعه ای رسید. سرانجام کوزه آبی را در زیر یکی از درختان مزرعه دید.
کلاغ از یافتن آب در روز گرم تابستان بسیار خوشحال شد، بلافاصله بال هایش را تکان داد، به سمت درخت سر خورد و روی زمین فرود آمد. سریع به سمت کوزه رفت و به داخل کوزه نگاه کرد. آب در کوزه بسیار کم بود. کلاغ منقار خود را در کوزه فرو کرد اما نتوانست به آب برسد. چون سطح آب خیلی کم بود و دهانه کوزه خیلی باریک بود، مانع از رسیدن کلاغ به آب می شد.
اینم ببین: داستان ضرب المثل حرف مفت نزن؛ حکایتی از زمان قاجار
سعی کرد کوزه را هل دهد تا آب کوزه را خالی کند، اما کوزه خیلی سنگین بود. کلاغ ناامید شد. او واقعا تشنه بود و به شدت نیاز به نوشیدن آب داشت. او می توانست تسلیم شود یا برای جستجوی آب به مزرعه دیگری پرواز کند، اما این کار را نکرد. در عوض نگاهی به اطراف انداخت و گفت: “دیگر چه کار می توانم بکنم؟”
او مدتی این سو و آن سو حرکت کرد و با خودش فکر کرد.
در مزرعه، سنگریزه های زیادی وجود داشت. ایده خوبی به ذهنش خطور کرد! سنگریزه ای برداشت و در پارچ انداخت. یک سنگریزه دیگر، یک سنگریزه دیگر. هر سنگریزه ای که به داخل کوزه می انداخت، سطح آب بالاتر می آمد. کلاغ سنگریزه های زیادی به درون کوزه می انداخت تا در نهایت سطح آب تا لبه پارچ بالا آمد. کلاغ آب را نوشید و با خوشحالی به پرواز درآمد!
اینم ببین: اگر تو کلاغی من بچه کلاغم!؛داستانی از ضرب المثل های رایج
اینم جالبه: حکایت مرد فقیر و بقال از سری داستان های هزار و یک شب!
توصیه: قدرت تفکر بر هر چالشی غلبه می کند!
شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش داستان مجله اهل فان مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
در اینجا ما قصدمان این است تا مجموعه داستانهای کوتاه و حکایتهای پندآموز را با شما دوستان گرامی به اشتراک بگذاریم .
حکایت چیست؟
حکایت نوعی از داستان کوتاه است که در آن درس یا نکتهای اخلاقی نهفته است. این درس یا نکته بیشتر در پایان حکایت بر خواننده آشکار میشود. شخصیتهای حکایت حیوانات یا اشیای بیجانند. زمانی که حیوانات شخصیت حکایتند، مانند انسانها سخن میگویند و احساسات انسانی از خود نشان میدهند. یکی از بهترین نمونههای حکایت در زبان فارسی را میتوان در کلیله و دمنه دید.
حکایتها معمولاً طوری نوشته میشوند که خواننده به سادگی آنها را درک کند. ادبیاتی را که در حکایتها به کار برده میشود، ادبیات تعلیمی مینامند.
برخی حکایتها از نسلی به نسل دیگر بازگو میشود. بیشتر در حکایت با استعاره از اشیا یا حیوانات، نابخردی انسان در رفتار و منشش به وی نشان داده میشود. گاهی حکایت آکنده از طنز یا هزل است.