داستان

حکایت مرد فقیر و بقال از سری داستان های هزار و یک شب!

حکایت مرد فقیر و بقال: انسان هر کار خوب و بدی را انجام می دهد نتیجه آن عاید خودش خواهد شد و به خودش بر می گردد. هر عملی (چه خوب – چه بد) دارای عکس العمل است. این یک سنت همیشگی است نیکی ها و بدی ها سر انجام به خود انسان باز می گردد.اعمال انسان، بی تاثیر در سرنوشت او نیست.هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی. در ادامه با حکایت حکایت مرد فقیر و بقال با مجله سرگرمی اهل فان همراه باشید.

شاید خوشتان اومد: حکایت ضرب المثل خر ما از کرگی دم نداشت!

حکایت مرد فقیر و بقال

یادتان نرود که ببینید: حکایت حلال و حرام از منظر عالم

حکایت مرد فقیر و بقال

مرد فقیرى بود که همسرش کَره مى ساخت و او آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت.

آن زن کَره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت و همسرش آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.

اینم قشنگه: حکایت گربه را دم حجله باید کشت؛از ضرب المثل های رایج فارسی

اینم جالبه: حکایت ضرب المثل نه خانی آمده و نه خانی رفته!

وزن کردن کره توسط بقال

روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:

دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن۹۰۰ گرم است.

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش داستان مجله اهل فان  مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

در اینجا ما قصدمان این است تا مجموعه داستانهای کوتاه و حکایتهای پندآموز را با شما دوستان گرامی به اشتراک بگذاریم .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + هجده =

دکمه بازگشت به بالا