داستان

حکایت ملانصرالدین و دود کباب

حکایت ملانصرالدین و دود کباب:داستان‌‌های کوتاه جالب و زیبا برگرفته از زندگی افراد معمولی بوده که در همین اطراف ما زندگی می‌کنند ولی اتفاقات زندگی‌شان وقتی به زبان داستان بیان می‌شود، جالب‌تر و جذاب‌تر هستند،که علاوه بر سر گرم کننده بودن در این شرایط که مشغله ها بسیار زیاد است .این مجموعه داستانهای کوتاه بهترین گزینه برای مطالعه هست؛می تواند نکات آموزشی ایی هم داشته باشد.پس با ما در مجله سرگرمی و هوش اهل فان همراه باشید:

ملا نصرالدین، شخصیتی داستانی و بذله‌گو در فرهنگ‌های عامیانه ایرانی، افغانستانی، ترکیه‌ای، ازبکی، عربی، قفقازی، هندی، پاکستانی و بوسنی است که در یونان هم محبوبیت زیادی دارد و در بلغارستان هم شناخته شده‌است.

ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگر به عنوان شخصیتی بذله گو اما نمادین محبوبیت دارد.

این حکایتم خواندنیه: حکایت زیبای مرد دانشمند و مکر زنان

حکایت ملانصرالدین و دود کباب

دود کباب توی کوچه و بازار پیچیده بود. بوی کباب چنان ولع آور بود که، فرد سیر رو هم به سمت خودش دعوت می کرد ، مرد فقیری از بازار عبور می کرد و  جلوی کبابی رفت و نان‌اش رو از درون کیسه اش بیرون آورد و روی دود کباب‌ها گرفت و سپس اون‌رو با لذت خورد.

مرد کبابی هم این صحنه رو می دید که مرد فقیر نانش رو با چه لذتی می خوره، وقتی نان خوردنش تموم شد و می‌خواست بره مرد کبابی جلوی‌اش را گرفت و گفت:

آهای یالا پول دود کباب‌هایم را بده. مرد فقیر گفت:من که کبابی نخورده ام و همینطور هیچ پولی ندارم.

کبابی گفت:تو که پول نداشتی بیخود نان‌ات رو روی دود کباب من گرفتی.جر و بحث اون دو بالا گرفت.

در این هنگام ملا داشت از اونجا رد می‌شد که متوجه ماجرا شد.

ملانصرالدین جلو رفت و به کبابی گفت:

این بیچاره رو ول کن. پول دود کباب‌هایت را من می‌دم.

کبابی مرد فقیر رو رها کرد و به ملا گفت:زود باش پولم رو بده.

ملا چند سکه از جیب‌اش درآورد و اون‌ها رو یکی یکی روی زمین انداخت و گفت:خوب پولت رو گرفتی؟

صدای این سکه‌ها بوی دود کباب توست. یالا درست بشمار تا اشتباه نکنی.

جالب است بخوانید: حکایت این همان امامزاده ایست که با هم ساخته ایم!.

حکایت ملانصرالدین و دود کباب

خوب دوستان چطور بود ؟ امیدوارم از حکایت خوشتان آمده باشد و لبخندی بر لبانتان بنشیند،شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش داستان مجله سرگرمی و هوش اهل فان  مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

در اینجا ما قصدمان این است تا مجموعه داستانهای کوتاه و حکایتهای پندآموز را با شما دوستان گرامی به اشتراک بگذاریم .

همچنین می توانید هر روز جدیدترین چالش های سرگرمی را در اهل فان دنبال کنید:

حکایت چیست؟

حکایت نوعی از داستان کوتاه است که در آن درس یا نکته‌ای اخلاقی نهفته است. این درس یا نکته بیشتر در پایان حکایت بر خواننده آشکار می‌شود. شخصیت‌های حکایت حیوانات یا اشیای بی‌جانند. زمانی که حیوانات شخصیت حکایتند، مانند انسان‌ها سخن می‌گویند و احساسات انسانی از خود نشان می‌دهند. یکی از بهترین نمونه‌های حکایت در زبان فارسی را می‌توان در کلیله و دمنه دید.

حکایت‌ها معمولاً طوری نوشته می‌شوند که خواننده به سادگی آن‌ها را درک کند. ادبیاتی را که در حکایت‌ها به کار برده می‌شود، ادبیات تعلیمی می‌نامند.

برخی حکایت‌ها از نسلی به نسل دیگر بازگو می‌شود. بیشتر در حکایت با استعاره از اشیا یا حیوانات، نابخردی انسان در رفتار و منشش به وی نشان داده می‌شود. گاهی حکایت آکنده از طنز یا هزل است.

این رو هم ببینید جالبه:

آزمون شناسایی مادر واقعی کودک؛ مادر واقعی کودک تصویر کدامیک از زنان می باشد!؟

 آزمون شناسایی نامزد آقای گنگستر: عمرا بتونی نامزد گنگستر رو در 5 ثانیه شناسایی کنی!

 آزمون شناخت چوب بر تازه کار:کدام چوب بُر تازه کار هست و کارشو بلد نیست!؟

 آزمون شناسایی دانش آموز موزمار: به مدیر کمک کن دانش آموزی که الان دعوا کرده رو شناسایی کنه!

آزمون شناسایی صاحب سگ: کدوم یکی از این سه نفر، صاحب سگ بیرون کتابخونه است!؟

حکایت تجربه شکست بازرگان و مشاوره دادن به تاجر دیگر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × پنج =

دکمه بازگشت به بالا