فرهنگ و هنر

ناگفته هایی درباره زندگی شخصی و ناراحتی سلمان نون خ با همسر واقعیش!

ناراحتی سلمان نون خ با همسر واقعیش: کاظم نوربخش بازیگر نقش سلمان سریال نون خ در جدیدترین مصاحبه خود ناگفته هایی را درباره زندگی شخصیش عنوان کرد. این بازیگر در بخشی از گفتگویش درباره ناراحتی همسرش هنگام بیرون رفتن با او، عجیب ترین درخواست مخاطبان و سلفی گرفتن در اتوبان صحبت کرد. صحبت های سلمان نون خ در بخش فرهنگ و هنر از سری مطالب هنرمندان را مشاهده کنید. با مجله اهل فان همراه باشید.

دردسرهای کاظم نوربخش

ویدیویی از صحبت های کاظم نوربخش در فضای مجازی منتشر شده است که در آن سلمان نون خ از مشکلات مشهور شدن و ناراحتی همسرش می گوید. آقای بازیگر که به قول برخی مخاطبان گوله نمک است و بسیار با مزه می خندد، در مورد سلفی گرفتن مردم با او و نداشتن حریم شخصی گفت:

عکس-خانوادگی-کاظم-نوربخش-1

مردم به هر حال دوست دارن با بازیگرها عکس بگیرن. یک بار با خانواده چیتگر رفتیم مردم من رو می دیدن و میامدن کنار خانواده و با من عکس می گرفتند و آخرش رفتم تو ماشین خوابیدم و خانمم گفت که آقا دیگه جایی با شما نمیایم.

بچه هام دوست داشتند که با من فضای سبز برن ولی نمیشه رفت و دیگه نرفتم، مردم به من لطف دارند. خانمم میگه خرید هم شما با ما نیا، نفعی به حال ما نداره و اذیت هم میشیم. کاظم نوربخش در ادامه صحبت هایش از همسرش تشکر کرد که در نبود چند ماهه او و حضورش سر فیلمبرداری مسئولیت فرزندانش را بر عهده دارد.

ناراحتی سلمان نون خ با همسر واقعیش 2

مشکلات نقش سلمان نون خ

سلمان نون خ به سوال مجری درباره” عجیب ترین واکنش مردم در سال های پخش نون خ چی بوده؟ ” این گونه جواب داد: نود و نه درصد میگن میشه یه بار برامون بخندی، من زیاد حالم خوب نیست این درخواست رو میدن و میگم برید سریال رو ببینید پر از اون خنده هاست، به هر حال شخصیت رو دوست دارن و خنده رو دوست دارن و فکر می کنن هرجا که برسی باید بخندی.

نوربخش در ادامه صحبت هایش گفت: عجیب ترین جایی که بهم گفتند بخند، تو مراسم ختم دم مسجد بوده، بعد خودش یادش اومد شرمنده شد و گفت من شرمندم ما همه سیاه پوشیدیم و در ختم بودیم ولی دیدمت خنده هات یادم افتاد.

سلمان داماد نورالدین خانزاده در مورد عجیب ترین جایی که به او پیشنهاد سلفی گرفتن داده اند، گفت: تو اتوبان در حال حرکت بودم که گفتن بزن کنار عکس بگیریم، دو سه بار انقدر قسم دادن وایسادم و عکس گرفتیم ولی خیلی خطرناک بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − هشت =

دکمه بازگشت به بالا