داستان

اصطلاح کف گیر به ته دیگ خوردن از چه زمان رایج شد!؟

کف گیر به ته دیگ خوردن: هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست. در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی از قدیمی ترین ضرب المثل های ادبیات فارسی با  عنوان حکایت کف گیرش به ته دیگ خورده را برایتان بازگو کنیم.این ضرب المثل غالباً درباره کسی که مال و اموالی ندارد یا همه را خرج کرده است به کار می رود.

می توان به جرأت گفت که داستان ها و حکایات ادبیات فارسی، زیباترین و عالی ترین نکات اخلاقی را به مخاطب ارائه می دهند. این داستان ها سرشار از پند و اندرز و توصیه های اخلاقی است. در ادامه با وب سایت چشمک و حکایت کف گیرش به ته دیگ خورده همراه باشید.

حکایت کف گیر به ته دیگ خوردن

در روزگاران قدیم، مرد ثروتمند و خیری زندگی می کرد که همیشه دربِ خانه اش را برای فقرای شهر باز می گذاشت. این مرد نیکوکار هر روز ظهر در خانه دیگ بزرگی پلو و خورش می پخت و به فقرا می داد. مردم بینوا و گرسنه هم گاهاً از مسافت های دور و نزدیک می آمدند تا از غذایی که او می داد، بخورند. آشپز باشی او کف گیر به دست برای مردم غذا می کشید و توی ظرف آنها می ریخت.

بیشتر وقت ها غذایی که پخته بود، بیشتر از نیاز کسانی بود که در صف انتظار غذا بودند. اما بعضی از روزها هم جمعیت گرسنه های شهر آنقدر زیاد بود که آشپزباشی تا آخرین دانه ی پلو را هم با کف گیرش از توی دیگ بیرون می آورد و به آنها می داد.

در چنین لحظه ای صدای گوشخراش و ناامیدکننده برخورد کف گیر به ته دیگ بلند می شد و کسانی که غذا نگرفته بودند، می فهمیدند که غذا تمام شده و نباید منتظر بمانند، به همین خاطر با شکمی گرسنه به خانه برمی گشتند.

به هر حال این داستان همه روزه جلوی خانه مرد ثرتمند اتفاق می افتاد و کسانی که در صف منتظر بوند تا غذا بگیرند، معمولاً از کسانی که به غذا رسیده بودند، می پرسیدند: «غذا هست؟ فکر می کنی به ما هم برسد یا خیر؟» جوابی هم که می شنیدند اغلب این بود که هنوز گف گیرش به ته دیگ نخورده؛ یعنی هنوز غذا هست و می توانی امیدوارانه در صف منتظر بمانی.

مرد ثروتمند و نیکوکار از این که خانه اش پناهگاه مردم بینوا و بیچاره شده، خوشحال بود و خدا را شکر می کرد؛ اما پسر این مرد ثروتمند، علاقه ای به این کار پدرش نداشت و خیلی دوست داشت پدرش را از این کارها منصرف کند.

مرد ثروتمند تصمیم گرفت حج برود

خلاصه روزهای زیادی سپری شد تا این که مرد خیر تصمیم گرفت سفر حج برود. در آن روزگار رفتن و برگشتن به مکه چندین ماه طول می کشید. به همین خاطر تمام مال و ثروتش را به تنها پسرش سپرد و پیچ و خم کارها را برایش تعریف کرد. در میان حرف هایش به پسرش گفت: «مبادا که من بروم و تو از غذا دادن به فقرا دست برداری؟!، تو باید مثل من هر روز یک دیگ پلو و خورش آماده کنی تا تهی دستان به خانه بیایند و غذا بگیرند و دعایمان بکنند.»

بعد از چند روز که مرد ثروتمند راهی سفر حج شد، پسرش همه ی کارها را به خوبی انجام داد؛ اما اصلاً علاقه ای نداشت مثل پدرش به فقرا غذا بدهد. اما به خاطر این که سفارش پدرش را نادیده نگرفته باشد، به بازار رفت و دیگ کوچکی خرید و به آشپز باشی گفت: «از این به بعد توی این دیگ برای فقرا غذا بپز». سر دیگ کوچک حجم زیادی نداشت. تعداد کمی که غذا می گرفتند، صدای برخورد کف گیر به ته دیگ شنیده می شد و سر گرسنه ها بی کلاه می ماند، و باید با شکمی گرسنه صف را ترک می کردند.

بازگشت مرد ثروتمند از حج

بنابراین یواش یواش در شهر این خبر پخش شد که کف گیر پسر حاجی، خیلی زود به ته دیگ می خورد. روزها و هفته ها پشت سر هم آمدند و رفتند. دیگر خانه ی مرد ثروتمند، خانه ی امید گرسنه ها نبود تا این که خبر رسید حاجی از سفر حج بر می گردد. مرد ثروتمند از سفر برگشت و فهمید که پسرش چه دسته کلی به آب داده. او خیلی ناراحت شد. دستور داد که از آن به بعد توی دو تا دیگ بزرگ غذا بپزند و به فقرا بدهند.

تهی دستان شهر از این خبر خوشحال شدند. آنها وقتی به یکدیگر می رسیدند. می گفتند: «دیگر صدای کف گیر به ته دیگ حاجی را کسی نمی شنود.»

کاربرد ضرب المثل حکایت کف گیر به ته دیگ خوردن

از آن روزگار به بعد، به کسی که آهی در بساط نداشته باشد یا هر چه داشته، از دست داده باشد، می گویند: «کف گیرش به ته دیگ خورده.»

شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش داستان مجله اینترنتی اهل فان مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند.

درگیر شدن مغز در بازی های فکری می تواند یک راه سرگرم کننده و عالی برای استراحت از استرس های روزانه باشد. تمرکز ما را از نگرانی‌ها دور می‌کند و به ما اجازه می‌دهد در حالی که هنوز ذهن خود را تمرین می‌دهیم، استراحت کنیم. بازی های فکری اغلب شامل به خاطر سپردن و یادآوری اطلاعات است که به بهبود حفظ حافظه و مهارت های یادآوری کمک می کند.

این می تواند به ویژه برای افراد در هر سنی، از جمله دانش آموزان و افراد مسن مفید باشد. شما هرروزه در مجله اینترنتی اهل فان مطالب متنوعی از انواع تست شخصیت، تست بینایی،هوش تصویری، معمای تصویری را می توانید ببینید و لذت ببرید. همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس بوک اهل فان ما را دنبال کنید.

 

این داستان ها هم جالبن بخونید:

اصطلاح آنچه تو از رو می خوانی، من از بَرَم از کجا آمده است+داستان

اصطلاح خر ما از کرگی دم نداشت از کجا آمده است!؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × چهار =

دکمه بازگشت به بالا