داستان

حکایت جالب و شنیدنی مرد فقیر و مرد بقال!

حکایت مرد فقیر و مرد بقال: انسان هر کار خوب و بدی را انجام می دهد نتیجه آن عاید خودش خواهد شد و به خودش بر می گردد. هر عملی (چه خوب – چه بد) دارای عکس العمل است. این یک سنت همیشگی است نیکی ها و بدی ها سر انجام به خود انسان باز می گردد.اعمال انسان، بی تاثیر در سرنوشت او نیست.هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی.

این حکایت هم جالبه: حکایت شنیدنی پادشاهی که وزرایش را با چیدن میوه های باغ امتحان کرد!

بسیاری از ما از خواندن اشعار و حکایت های پندآموز مانند جدی نگرفتن غم و رنج دنیا و جدی نگرفتن مشکلات لذت می بریم. خواندن حکایت‌ کوتاه و پندآموز به سادگی و بدون هیچ کلاسی، درس اخلاق می‌دهد. حکایت داستانی است که در آنها مردم گفتار و کردار روزانه خویش را در شخصیت‌های داستان می‌بینند، با آنها هم‌ذات‌پنداری کرده و درس زندگی می‌آموزند. مانند حکایت مرد فقیر و مرد بقال که در ادامه خواهید خواند.

حکایت مرد فقیر و مرد بقال

روزی روزگاری مرد فقیری زندگی می‌کرد که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید.

یک روز مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آن‌ها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به او گفت: دیگر هیچ وقت از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار می‌دادیم!!!

حکایت کره مرد فقیر و شکر بقال، داستانی از صداقت و راستی است. مرد و زن فقیر با وجود فقر و تنگدستی، به اخلاق و صداقت پایبند بوند و دروغ نمی‌گفتند. او با این کارش، مرد بقال را که به او شک کرده بود، شرمنده کرد و او را به راستگویی واداشت.

این حکایت همچنین نشان می‌دهد که کم فروشی روزی یقه خودش گرفته می‌شود و باید برای کم فروختن خود جواب پس دهد. کم فروشان جایگاهی در بهشت نخواهند داشت همانطور که در قرآن کریم به آن اشاره شده است: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ به معنای وای بر کم فروشان (سوره المطففين آیه یک)

این حکایت همچنین نشان می‌دهد که همیشه باید به مردم اعتماد کرد، حتی اگر فقیر باشند. زیرا ممکن است آنها از نظر اخلاقی از افراد ثروتمند برتر باشند.

حکایت مرد فقیر و مرد بقال-1

این حکایت هم جالبه: حکایت خارکن پیری که با چرب زبانی سلطان محمود را سرکیسه کرد!

امیدواریم از حکایت سلطان محمود و پیرمرد خارکن خوشتان آمده باشد. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش داستان مجله اینترنتی اهل فان مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند.

درگیر شدن مغز در بازی های فکری می تواند یک راه سرگرم کننده و عالی برای استراحت از استرس های روزانه باشد. تمرکز ما را از نگرانی‌ها دور می‌کند و به ما اجازه می‌دهد در حالی که هنوز ذهن خود را تمرین می‌دهیم، استراحت کنیم. بازی های فکری اغلب شامل به خاطر سپردن و یادآوری اطلاعات است که به بهبود حفظ حافظه و مهارت های یادآوری کمک می کند.

این می تواند به ویژه برای افراد در هر سنی، از جمله دانش آموزان و افراد مسن مفید باشد. شما هرروزه در مجله اینترنتی اهل فان مطالب متنوعی از انواع تست شخصیت، تست بینایی،هوش تصویری، معمای تصویری را می توانید ببینید و لذت ببرید. همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس بوک اهل فان ما را دنبال کنید.

 

این حکایت هم جالبه: تاریخچه ضرب‌المثل “بین همه پیامبرها جرجیس انتخاب کرده” چیست!؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × سه =

دکمه بازگشت به بالا