داستان

حکایت مرد طمع‌ کار: چیزی که مال تو نیست را برندار!

حکایت مرد طمع‌ کار: در زمان‌های خیلی قدیم روزی از روزها دو مرد که یکی بار نمک بر دوش داشت و دیگری یک گونی بزرگ کبریت، هم‌زمان باهم به زیر درختی رسیدند.

این حکایت هم جالبه: داستان بهلول و عطار نابکار؛ بهلول درسی به عطار داد که تا آخر عمرش فراموش نکرد!

حکایت مرد طمع‌ کار

هوا طوفانی بود و آن دو می‌خواستند به شهر بروند و اجناس خود را به فروش برسانند؛ بنابراین تصمیم گرفتند تا در آنجا کمی استراحت کنند و هنگامی‌که باد و طوفان خوابید به راه خود ادامه بدهند. وسایلشان را کنار درخت گذاشتند و هرکدام در کناری دراز کشیدند.

زمان رفتن فرارسید؛ اما وقتی خواستند از یکدیگر خداحافظی کنند و هرکدام به راه خود ادامه بدهند، سر یک پوست گوسفند حرفشان شد. هرکدام از آن‌ها می‌گفت که پوست مال اوست. بالاخره چون از دعوا کردن به جایی نرسیدند قرار شد به شهر پیش قاضی بروند. هر دو با عصبانیت درحالی‌که قسمتی از پوست گوسفند را در دست گرفته بودند به شهر رسیدند.

قاضی وقتی به داستان آن‌ها گوش داد نگاهی به مرد نمک‌فروش و سپس نگاهی به مرد کبریت فروش انداخت و به فکر فرورفت.

پس از لحظاتی قاضی سرش را بلند کرد و گفت: «تنها راه پیدا کردن حقیقت، کتک زدن پوست گوسفند است! اگر پوست را بزنیم خودش به سخن می‌آید و می‌گوید که متعلق به کیست!»

هر دو مرد با تعجب نگاهی به یکدیگر انداختند و از ماجرا سر درنیاوردند.

قاضی به یکی از سربازان گفت که پوست را با چوب، محکم بزند. او هم این کار را کرد. پس از چند لحظه در اثر ضربه‌های محکم چوب به پوست، گَردی از نمک به هوا برخاست و مرد کبریت فروش از خجالت سرش را پایین انداخت و به اشتباه خود اعتراف کرد. چراکه اگر پوست گوسفند مال او بود نباید گردوخاک نمک در لابه‌لای پوست گوسفند باشد.

این حکایت هم جالبه: اصطلاح بشنو و باور نکن از کجا آمده است+داستان جالب و شنیدنی!

حکایت مرد طمع‌ کار-1

امیدواریم از حکایت مرد طمع‌ کار خوشتان آمده باشد. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش داستان مجله اینترنتی اهل فان مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند.

درگیر شدن مغز در بازی های فکری می تواند یک راه سرگرم کننده و عالی برای استراحت از استرس های روزانه باشد. تمرکز ما را از نگرانی‌ها دور می‌کند و به ما اجازه می‌دهد در حالی که هنوز ذهن خود را تمرین می‌دهیم، استراحت کنیم. بازی های فکری اغلب شامل به خاطر سپردن و یادآوری اطلاعات است که به بهبود حفظ حافظه و مهارت های یادآوری کمک می کند.

این می تواند به ویژه برای افراد در هر سنی، از جمله دانش آموزان و افراد مسن مفید باشد. شما هرروزه در مجله اینترنتی اهل فان مطالب متنوعی از انواع تست شخصیت، تست بینایی،هوش تصویری، معمای تصویری را می توانید ببینید و لذت ببرید. همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس بوک اهل فان ما را دنبال کنید.

 

این داستان ها هم جالبه بخونید:

تاریخچه ضرب‌المثل “بین همه پیامبرها جرجیس انتخاب کرده” چیست!؟

داستان ضرب المثل عروس نمی‌توانست برقصد می گفت زمین کج است!

اصطلاح با سلام و صلوات وارد شدن یا وارد کردن از کجا آمده است!؟+داستان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 − 3 =

دکمه بازگشت به بالا