داستان
-
داستان خیاط و کوزه: خیاطی که سنگ در کوزه می انداخت خود نیز در کوزه افتاد!
داستان خیاط و کوزه: در شهر ری در روزگاران قدیم، خیاطی بود که دکانش بر سر راه گورستان بود و…
بیشتر بخوانید » -
داستان جالب بیسکوئیت های زندگی: خوب بودن و خوب موندن مهمتره یا رسیدن به بیسکوئیت های زندگی؟
داستان جالب بیسکوئیت های زندگی: هشت سالم بود. یک روز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه تولید بیسکوییت. ما رو به…
بیشتر بخوانید » -
داستان پادشاه و سه دخترش؛ داستان پسری که با هر سه دختر پادشاه ازدواج کرد!
داستان پادشاه و سه دخترش: روزى روزگارى بود. پادشاهى حکمرانی می کرد که سه دختر داشت و پسر برادرش نیز…
بیشتر بخوانید » -
داستان شنیدنی اصطلاح تعارف شاه عبدالعظیمی!
اصطلاح تعارف شاه عبدالعظیمی: حضرت عبدالعظیم حسنی كه در شهر ری مدفون است و هم اكنون زیارتگاه بزرگی برای مردم…
بیشتر بخوانید » -
داستان اصطلاح جمع کن کاسه و کوزه ات رو !
اصطلاح جمع کن کاسه و کوزه ات رو: در قدیم برای قماربازی علاوه بر خانههائی که در آن قمار راه…
بیشتر بخوانید » -
داستان جذاب و شنیدنی اصطلاح کلاهش پس معرکه است!
اصطلاح کلاهش پس معرکه است: معرکهگیری به عنوان یکی از روشها و ابزارهای رسانهای برای سرگرمی و اطلاعرسانی تا زمانهای…
بیشتر بخوانید » -
داستان بازگو کردن راز دوست؛ دهن لقی بهترین دوست و دزدیده شدن کیسه های طلا
داستان بازگو کردن راز دوست: در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. اسم یکی از…
بیشتر بخوانید » -
داستان جذاب و شنیدنی اصطلاح بشنو ولی باور نکن!
اصطلاح بشنو ولی باور نکن: مرد خسیسی تعدادی شیشه برای پنجرههای خانهاش سفارش داده بود. شیشهبر، شیشهها را درون صندوقی…
بیشتر بخوانید » -
داستان صبحت بخیر عزیزم: ماجرای عشقی که به وصال رسید، اما به بقا نرسید
داستان صبحت بخیر عزیزم: شانزده ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ که ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺷﺪﻡ. ﭼﻨﺎﻥ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﻭﺍﺭ ﻋﺎﺷﻖ آﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ…
بیشتر بخوانید » -
حکایت حساب و کتابی ناعادلانه: در چنین دنیایی چقدر راحت میشود زورگو بود!
حکایت حساب و کتابی ناعادلانه: همین چند روز پیش، پرستار بچههایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه…
بیشتر بخوانید »