داستان
-
حکایت یکی بود دوتا نبود: عاشقی عقل و جسارت میخواهد!
حکایت یکی بود دوتا نبود: در زمان قدیم حاکم یکی از شهرها دختری داشت که خیلی زیبا بود و خواستگاران…
بیشتر بخوانید » -
حکایت دشمن در لباس دوست : عیسی به دین خود، موسی به دین خود!
حکایت دشمن در لباس دوست: در زمان قدیم روزگاری بود که یهودیها و نصرانیها باهم دشمنی داشتند و یک شهر…
بیشتر بخوانید » -
قصهای جالب از مولانا درباره هوش بیثمر و ثروت بیمعنا!
داستان مرد بی عقل و مرد باعقل: مردی که از فهم و کمال سهمی داشت و از مال دنیا بهرهای…
بیشتر بخوانید » -
حکایت گناه مرغ خانگی: داستانی تامل برانگیز در باب آنکه از روی ظاهر قضاوت نکنیم!
حکایت گناه مرغ خانگی: باز شکاری را با تیر زده بودند و این پرنده پس از مقداری پرواز از هوا…
بیشتر بخوانید » -
حکایت جالب و شنیدنی دزد باهوشی که با زیرکی داماد شاه شد!
حکایت دزد زیرک: در روزگار قديم دزد خيلى زيرکى بود که تمام مردم شهر از دستش به تنگ آمده بودند.…
بیشتر بخوانید » -
داستان قدیمی زن زرنگ و شوهر تنبل: حکایت مردی که تنبلی باعث شد، زن شود!!!
زن زرنگ و شوهر تنبل: همانطور که از ایم این حکایت مشخص است قرار است در این داستان با زن…
بیشتر بخوانید » -
داستان جالب حاکم نیشابور و کشاورز: از خدا بخواه، زیاد هم بخواه!
داستان جالب حاکم نیشابور و کشاورز: داستان ها و حکایت های قدیمی همیشه دلپذیر و جالب بوده اند. این داستان…
بیشتر بخوانید » -
داستانی جالب درباره تعارف اومد و نیومد داره!
تعارف اومد و نیومد داره: مادربزرگ اهل تعارف بود! از آن تعارف هایی که گاهی راست راست بودند و خیلی…
بیشتر بخوانید » -
داستان دو مرد ماهیگیر: باید متوجه فرصت ها بود چون مثل ابر بهار می آیند و می روند!
داستان دو مرد ماهیگیر: دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و…
بیشتر بخوانید » -
حکایت جذاب عشق به پستچی: داستان دختر نوجوانی که عاشق جوان پستچی محلشان شد!
حکایت جذاب عشق به پستچی: چهارده ساله که بودم ؛ عاشق پستچی محل شدم…. حکایت جذاب عشق به پستچی شاید…
بیشتر بخوانید »