عجایب

گزارش سفر هیپی‌های فرنگی به تهران؛ از مصرف حشیش تا خودفروشی!(+عکس)

 قبل از اینکه به حضور هیپی‌ها در ایران بپردازیم، اصلا ببینیم هیپی‌ها که بودند؟ در دایره‌المعارف آنلاین «بریتانیکا» در ابتدای مدخل «هیپی» می‌خوانیم: «هیپی، عضوی از جنبش ضدفرهنگی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بود که ارزش‌ها و هنجارهای زندگی جریان اصلی آمریکایی را رد می‌کرد.

به گزارش اطلاعات‌آنلاین، این جنبش در ابتدا در پردیس‌های دانشگاهی ایالات متحده آغاز شد، هرچند به کشورهای دیگر از جمله کانادا و بریتانیا نیز گسترش یافت. نام «هیپی» از واژه‌ی «hip» گرفته شده که به اعضای جنبش بیت (Beat) دهه‌ ۱۹۵۰، مانند آلن گینزبرگ و جک کروآک، اطلاق می‌شد؛ افرادی که به‌طور کلی پیش‌قراولان هیپی‌ها محسوب می‌شوند.

اگرچه این جنبش تا حدی در مخالفت با مشارکت ایالات متحده در جنگ ویتنام (۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵) پدید آمد، هیپی‌ها اغلب مستقیماً در سیاست درگیر نبودند؛ برخلاف همتایان فعال سیاسی‌شان که به «ییپی‌ها» (Yippies) (حزب بین‌المللی جوانان) معروف بودند.»

گزارش سفر هیپی‌های فرنگی به تهران؛ از مصرف حشیش تا خودفروشی!

جنبش موی بلند، صندل و گردنبند

در ادامه این مدخل درباره سبک زندگی هیپی‌ها آمده: «هیپی‌ها عمدتاً گروهی سفیدپوست و طبقه ‌متوسط از نوجوانان و جوانان بیست و چندساله بودند که به نسلی تعلق داشتند که جمعیت‌شناسان آن را نسل انفجار جمعیت (baby-boom) می‌نامند. آنها از جامعه‌ طبقه‌ متوسط احساس بیگانگی می‌کردند، جامعه‌ای که از نظر آنها تحت سلطه‌ مادی‌گرایی و سرکوب بود. هیپی‌ها سبک زندگی منحصربه‌فرد خود را شکل دادند و از این طریق نوعی حس حاشیه‌نشینی را برای خود ساختند.

آنها سبک‌های زندگی اشتراکی یا تعاونی را تجربه کردند، اغلب رژیم‌های غذایی گیاه‌خواری مبتنی بر غذاهای فرآوری‌نشده را اتخاذ کردند و به پزشکی جامع‌نگر روی آوردند. همچنین هیپی‌ها به‌خاطر سبک ظاهری خاص خود شناخته می‌شدند؛ آنها موهای بلند و لباس‌های راحت و اغلب نامتعارف، گاهی به رنگ‌های «توهم‌انگیز» را ترجیح می‌دادند. بسیاری از مردان ریش می‌گذاشتند و هم مردان و هم زنان صندل به پا می‌کردند و گردنبند به گردن می‌انداختند. لباس‌های بلند و گشاد موسوم به «لباس مادربزرگی» در میان زنان محبوب بود، و عینک‌های بدون قاب مادربزرگی میان هر دو جنس رایج.»

گزارش سفر هیپی‌های فرنگی به تهران؛ از مصرف حشیش تا خودفروشی!

هیپی‌ها در ایران

هفته‌نامه «این‌هفته در تهران» در سال ۱۳۵۰ گزارشی با عنوان «رپرتاژی از هیپی‌گری در تهران؛ ایران چهارراهی به سوی بهشت» را درباره حضور هیپی‌ها در ایران ترجمه و منتشر کرده که در آن می‌خوانیم: «در ایران هیپی‌ها اجتماع به خصوصی ندارند، تنها در تهران دو هتل به نام‌های «هتل امیرکبیر» و «هتل بغداد» محل زندگی آنها شده و هیپی‌هایی که وارد تهران می‌شوند به یکی از این دو هتل مراجعه می‌کنند.

به‌غیراز این دو هتل در ایران مکان دیگری مخصوص هیپی‌ها نیست مگر در شهر مشهد، زیرا هیپی‌ها قبل از آنکه به سوی کابل به راه  بیفتند، در این شهر مدتی اقامت می‌کنند تا مایحتاج سفر خود را تهیه کنند. هیپی‌هایی که ایران می‌گذرند اغلب دانشجو هستند که از ملیت‌های امریکایی، انگلیسی و فرانسوی در اکثریت قرار دارند. هیپی‌های معمولا در فروردین ماه به ایران وارد می‌شوند و پس از مدت کوتاهی به افغانستان می‌روند، و این عبور و مرور تا اواخر پاییز ادامه دارد.

 مردم عادی با تمسخر به آنها می‌نگرند ولی مردم محله‌های اعیان‌نشین با خشم آنها را از خود می‌رانند. مقامات دولتی به شدت اوراق این نوع مسافرین را زیر نظر دارند و چنانچه پول کافی برای زندگی در تهران نداشته باشند، از ورود آنها به کشور ممانعت می‌کنند. درحالی‌که همین ادارات دولتی توریست‌های مو بلند و ریشو را بدون آنکه دردسری برایشان تولید کنند به داخل کشور راه می‌دهند.»

گزارش سفر هیپی‌های فرنگی به تهران؛ از مصرف حشیش تا خودفروشی!

 هتل امیر کبیر تهران از پاتوق‌های معروف هیپی‌ها در تهران 

مخالفت روشنفکران با هیپی‌ها

این گزارش در ادامه درباره نظر روشنفکران ایرانی درباره هیپی‌ها می‌نویسد: «روشنفکران ایرانی از کار هیپی‌ها به شدت انتقاد می‌کنند و هیپیگری را بیماری ناشی از تمدن و راحتی زیاد می‌دانند. در مطبوعات خیلی کم از این پدیده صحبت به میان می‌آید و چنانچه مطلبی راجع به هیپی‌ها و اعمالشان چاپ شود برای بر حذر داشتن جوانان از هیپیگری و راهنمایی آنها به سوی کارهایی که بتواند برای کشور سودمند واقع شود می‌باشد.»

گزارش سفر هیپی‌های فرنگی به تهران؛ از مصرف حشیش تا خودفروشی!

تصوری که نقش بر آب می‌شود

تهران برای هیپی‌های فرنگی چطور شهری بوده؟ این گزارش می‌نویسد: «هیپی‌ها در تهران چندان از وضع خود راضی نیستند. آنها عجله دارند هرچه زودتر از این شهر شلوغ و پرچمعیت خارج شوند. تمام خواب‌وخیال‌های آنها که ایران را یک کشور افسانه‌ای می‌دانند با دیدن این شهر سه‌میلیون‌نفری با اقتصادی بزرگ که مردمش به دنبال کار خود هستند تا هرچه بیشتر پول درآورند از بین می‌رود و سعی می‌کنند تا هرچه زودتر از ایران خارج شوند.

زندگی در تهران خیلی گران است و هدف آنها از سفر این است که با افق دیگری از جمله بودائیسم و صوفیگری آشنا شوند. در نتیجه از شلوغی و آنچه که در کشور خود داشتند فراری هستند. بعضی دیگر فقط به این خاطر سفر می‌کنند که با قاچاق مواد مخدر و فروش آن در اروپا ثروتی به هم زنند. اصولا هیپی‌ها عادت ندارند قبلا برای آنچه که می‌خواهند انجام دهند تصمیم بگیرند، بلکه به راه می‌افتند و بدون آنکه هدف مشخصی داشته باشند تا به هندوستان و نپال برسند. به همین دلیل سعی می‌کنند هرچه زودتر از ایران روانه افغانستان و ممالکی شوند که در میان هیپی‌ها محبوبیت زیادی دارد و به منزل اصلی خود برسند.»

افراط در مصرف حشیش و قاچاق اشیای هنری

در این گزارش آمده، سرژ ۲۰ ساله فرانسوی، فارغ‌التحصیل رشته تزئینات و رقص، با پول کمی خود را به ایران می‌رساند و بعد با چند خرده‌کاری در ایران خرج ادامه سفرش را جور می‌کند و قصد داشته که به شیوه «اتواستاپ» به طرف افغانستان و هند و نپال برود. اما بر اثر افراط در استعمال حشیش بیمار می‌شود و با قطار به کشورش برمی‌گردد.

آلبر ۳۲ ساله فرانسوی که در کشورش معلم ریاضی بوده، کارش را رها می کند و مشغول قاچاق اشیای هنری از افغانستان به فرانسه می‌شود و پول خوبی هم به جیب می‌زند.در نمونه‌ای دیگر، زوجی فرانسوی که زن پابه‌ماه بوده به ایران می‌رسند و در کاباره‌های کوچک آواز می‌خواندند تا خرج سفرشان جور شود. اما مرد دچار درد آپاندیس می‌شود و سفارت فرانسه زن پابه‌ماه تنها را به کشورش بازمی‌گرداند.

به گفته این گزارش، هیپی‌ها در تهران در تهیه مواد مخدر همدیگر را یاری می‌دهند و آنقدر در مصرف حشیش افراط می‌کنند تا معتاد می‌شوند. بعضی از دختران جوان هیپی‌ها معمولا با خودفروشی و با مشارکت دوست‌پسرشان خرج سفرشان را جور می‌کرده‌اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج + 16 =

دکمه بازگشت به بالا