جنبه های شخصیتی منفی پرنسس های دیزنی که احتمالا تا حالا نمی دانستید+عکس
جنبه های شخصیتی منفی پرنسس های دیزنی: کمپانی دیزنی از سال ۱۹۳۷ که «سفیدبرفی و هفت کوتوله» (Snow White and the Seven Dwarfs) را بهعنوان اولین انیمیشن سینماییاش منتشر کرد تا امروز ارتباط تنگاتنگی با پرنسسهای افسانهای دارد و داستانهای پرزرقوبرق آنها سالهاست که دل هواداران زیادی از سراسر دنیا را برده.
بعضی از پرنسسهای دیزنی به اندازهای پرطرفدار هستند که فارغ از انیمیشن اصلی بهعنوان یک برند مستقل شناخته میشوند و کودکان زیادی از گوشه گوشه دنیا با آنها زندگی میکنند و آثارشان را تقریبا روی هر وسیلهای از ظرف و لباس گرفته تا کاغذدیواری و بستههای شکلات و آبنبات میتوان دید.
جنبه های شخصیتی منفی پرنسس های دیزنی
این پرنسسهای خوش آب رنگ با وجود داستانهای سرگرمکننده و دلربایشان میتوانند عامل آسیبهای روحی باشند و روان شناسان سالهای متوالی است که دربارهی جنبههای منفی این انیمیشنها به والدین هشدار میدهند. دیزنی هم به ناچار تغییراتی در داستانهایش به وجود آورده و در انیمیشنهای تازهاش سختکوشی، تلاش و مهارتآموزی را جایگزین ارزشهایی مثل زیبایی و ثروت خانوادگی کرده است.
«زوتوپیا» (Zootopia) یکی از نمونههای موفق تغییر رویهی دیزنی است. در این انیمیشن به جای پرنسس زیبا و ثروتمندی که در زندگیاش هیچ هدفی جز به دست آوردن دل شاهزاده ندارد، با دختر کاملا معمولی روبهرو میشویم که با کار و تلاش موانع را از سر راه برمیدارد و برای خودش شخصیت مستقلی تعریف میکند.
بسیاری از دختربچههای اطراف ما دوست دارند در دنیای فانتزی پرنسسهای دیزنی زندگی و با آنها رفاقت کنند و احتمالا خودمان هم در دوران کودکی همین رویا را در سر میپروراندیم. اما هر چه قدر زمان میگذرد متوجه میشویم دنیای واقعی تفاوتهای اساسی با تصوراتمان دارد و با فرمول رایج دیزنی نمیتوان زندگی کرد؛ پس یا مجبوریم رویکردمان را واقعبینانهتر کنیم و یا به همان رویهی اشتباه ادامه دهیم و طبیعتا آسیبهای روحی و روانی ناشی از آن را هم به جان بخریم.
در این مقاله نگاه واقعبینانهتری به پرنسسهای خوشرنگ و لعاب دیزنی خواهیم داشت؛ آنها را به دنیای حقیقی وارد میکنیم تا جنبه های شخصیتی منفی پرنسس های دیزنی را مورد شناسایی قرار داده و از آن دوری کنیم. با بخش فرهنگ و هنر مجله اینترنتی اهل فان همراه باشید.
سفیدبرفی
نام انیمیشن: سفیدبرفی و هفت کوتوله (Snow White and the Seven Dwarfs)
سال انتشار: ۱۹۳۷
سازندگان: دیوید هند، ویلیام کوترل، ویلفرد جکسون
صداپیشگان: آدریانا کاسلوتی، لوسیل لا لاورن، هری استاکول، روری اتول
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۷٫۶ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به انیمیشن: ۹۵ از ۱۰۰
انیمیشنهای کلاسیک دیزنی هنوز هم طرفداران پروپاقرصی دارند و تماشای مجدد آنها خاطرهانگیز است و ما را به دوران بیدغدغهی کودکیامان پرتاب میکند اما دوستی با بسیاری از شاهزادههای فیلمهای کلاسیک دیزنی در دنیای امروز جذاب ندارد. سفیدبرفی بهعنوان اولین شاهزاده خانم دیزنی هم از این قاعده مستثنا نیست.
داستان سفیدبرفی را احتمالا هزار بار شنیدید. همهی بدبختی سفیدبرفی از جایی آغاز میشود که نامادری حسود و بدجنس از ظاهر او خوشش نمیآید و سفیدبرفی هم به جای نارضایتی از این رفتار و واکنش نشان دادن، با لبخند و تواضع شرایط را تحمل میکند.
باگ شخصیتی بعدی سفیدبرفی این است که تمام روزش را با خیالپردازی دربارهی مرد رویاهایش میگذراند و نهایتا عاشق اولین مردی میشود که به او ابراز علاقه میکند که از قضا شاهزاده هم از آب درمیآید. این رفتار در زندگی واقعی میتواند بسیار دردسرساز باشد چون دختر زیبای داستان ما به غیر از مهارتهای محدود، هیچ مهارت دیگری را نیاموخته و نمیتواند به صورت مستقل به زندگیاش ادامه دهد.
دوستی با سفیدبرفی برای چه کسانی کسلکننده است؟ اگر به خانهداری علاقهی زیادی ندارید احتمالا از معاشرت با سفیدبرفی خسته خواهید شد. همچنین سفیدبرفی نسبت به هر موقعیتی بیش از اندازه خوشبین است و سعی میکند بحرانیترین شرایط را هم با خنده و آواز سپری کند. البته روحیه داشتن خیلی هم خوب است اما در واقعیت باید نسبت به شرایط بحرانی جدیتر بود و رفتار قاطعتری نشان داد.
سیندرلا
نام انیمیشن: سیندرلا (Cinderella)
سال انتشار: ۱۹۵۰
سازندگان: کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک، ویلفرد جکسون
صداپیشگان: لاین وودز، النور آدلی، ورنا فلتون، رودا ویلیامز، جیمز مک دونالد
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۷٫۳ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به انیمیشن: ۸۵ از ۱۰۰
سیندرلا در اصل یک شاهزاده خانم نیست اما در زیبایی، ثروت و امتیاز خانوادگی چیزی از آنها کم ندارد. او تنها فرزند یک خانوادهی اصیل است اما متأسفانه پدرش در اثر یک انتخاب اشتباه با زنی بدذات ازدواج میکند و با مرگ زود هنگام، دختر عزیزدردانهاش را با این نامادری بدجنس و غیرقابلتحمل تنها میگذارد.
سیندرلا هم مثل سفیدبرفی تحت سلطه و ستم نامادریاش قرار دارد و مجبور است تمام کارهای خانه را یک تنه انجام دهد. خوشبختانه او برخلاف سفیدبرفی بر این ظلم و ستم واقف است و از شرایطی که در آن قرار گرفته راضی نیست و از هر موقعیتی برای فرار استفاده میکند. نمونهی عینی این تفکر جایی است که یواشکی و دور از چشم نامادری و خواهرهای ناتنیاش به مهمانی شاهزاده میرود.
با این اوصاف دوستی با سیندرلا میتواند مزایایی مثل انواع و اقسام تفریحات سرگرمکننده و شرکت در جشنهای سلطنتی را به همراه داشته باشد اما فراموش نکنید او بخش زیادی از عمرش را پشت درهای بستهی خانه گذرانده، معاشری به جز موشها و پرندههای سخنگو نداشته و عاشق تنها انسانی میشود که بعد از مدتها ملاقات میکند؛ بنابراین احتمالا در ایجاد ارتباط بهشدت ضعیف است و از آن دسته افرادی است که بعد از عاشق شدن قید دوستهایشان را میزنند و به جز یک لنگه کفش اثری از آنها بر جای نمیماند!
آرورا
نام انیمیشن: زیبای خفته (Sleeping Beauty)
سال انتشار: ۱۹۵۹
سازندگان: کلاید جرونیمی، لس کلارک، اریک لارسون، ولفگانگ رایترمن
صداپیشگان: مری کاستا، بیل شرلی، النور آدلی، ورنا فلتون، باربارا لودی
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۷٫۲ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به انیمیشن: ۸۵ از ۱۰۰
هرچند آرورا شخصیت اصلی انیمیشن نوستالژیک زیبای خفته به حساب میآید اما به اندازهی سایر شاهزادههای دیزنی محبوب نیست و حداقل من که از تماشای پریهای بانمک این فیلم بیشتر لذت میبرم.
آرورا تنها فرزند شاه و ملکه پس از اینکه در مراسم غسلتعمیدش توسط جادوگر بدجنسی به نام ملفیسنت نفرین میشود تا تولد شانزده سالگی با سه پری مهربان و دلسوز در یک خانهی جنگلی زندگی میکند. او در تمام این مدت به غیر از دایههایش هیچکسی را نمیبیند و به صورت مداوم از ارتباط و صحبت با غریبهها منع میشود. با این اوصاف با وجود زیباییاش انسانی است که مهارتهای ارتباطیاش بسیار ضعیف است و اگر به دنیای واقعی وارد شود احتمالا از ارتباط با آدمها مضطرب میشود.
از همهی اینها که بگذریم، آرورا به جز امتیاز موروثی پرنسس بودن و زیبایی هیچ ویژگی دیگی برای ارائه در یک رابطهی فردی ندارد. جالب است بدانید حتی سازندگان زیبای خفته هم متوجه این باگ شخصیتی شدند و پرنسس زیبا تنها ۱۸ دقیقه یا ۲۵ درصد از زمان فیلم را به خود اختصاص میدهد و کل دیالوگهایی که در فیلم بیان میکند به ۱۸ خط هم نمیرسد!
با این اوصاف دوستی با آرورا در واقعیت برخلاف آنچه به نظر میرسد اصلا اتفاق جذابی نیست، مگر اینکه چرت زدن مداوم از فعالیتهای دلخواه شما باشد.
آریل
نام انیمیشن: پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid)
سال انتشار: ۱۹۸۹
سازندگان: ران کلمنتس، جان ماسکر
صداپیشگان: جودی بنسون، کریستوفر دانیال بارنز، پت کرول، ساموئل رایت، جیسون مارین
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۷٫۶ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به انیمیشن: ۸۸ از ۱۰۰
آریل شخصیت اصلی پری دریایی کوچولو یکی از نادرترین گونههای جانوری دریا است اما واقعیت این است که در این انیمیشن موجودات دریایی و حتی پریهای زیادی وجود دارند که او میتواند با آنها وقت بگذراند اما آریل تنهایی و غرق شدن در رویای انسان شدن را ترجیح میدهد. او حتی دوست دارد به جای وقت گذراندن با همنوعهایش جواهرات انسانی را جمعآوری کند.
علاقهی آریل به دنیای انسانها به اندازهای است که برای اطرافیانش بهشدت آزار دهنده است. مثلا تنها دوستش فلوندر را مجبور به ماجراجوییهای خطرناک میکند و به این موضوع که گاهی تا سرحد مرگ میترسد، هیچ توجه ای نمیکند.
اگر آریل را به دنیای واقعی وارد کنیم احتمالا با فردی روبهرو میشویم که شیفتهی فرهنگی است که با فرهنگ خودش زمین تا آسمان تفاوت دارد. البته در عصر حاضر این نوع تفکر نه تنها ایرادی ندارد بلکه گاهی میتواند موجب پیشرفت فردی شود اما مشکل اساسی این است که آریل به صورت کاملا چشم و گوش بسته و بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود شیفتهی فرهنگ دیگری شده و حاضر است دوستان و خانوادهاش را به سادگی فدای رویاهایش کند.
آریل به صورت وسواس گونهای شیفته زندگی در خشکی است و به جز فعالیتهایی که انسانها انجام میدهند، به هیچ چیز دیگری فکر نمیکند. او با علاقهمندیهای خانوادهاش به سردی برخورد میکند و حضور در جمعشان برایش کوچکترین اهمیتی ندارد. با این اوصاف دوستی با فردی شبیه به آریل که در عقایدش انعطافپذیر نیست، احتمالا یکی از زجر آورترین اتفاقات دنیا است!
بِل
نام انیمیشن: دیو و دلبر (Beauty and the Beast)
سال انتشار: ۱۹۹۱
سازندگان: گری تروزدیل، کرک ویس
صداپیشگان: پیج اوهارا، رابی بنسون، ریچارد وایت، جری اورباک، دیوید اوگدن استایرس
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۸ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به انیمیشن: ۹۵ از ۱۰۰
بل برخلاف بسیاری از پرنسسهای دیزنی ویژگیهای شخصیتی دیگری غیر از زیبایی دارد که از جملهی آنها میتوان به هوش زیاد، اعتماد به نفس و عشق به خانواده اشاره کرد. او بیشتر زمانش را صرف مطالعه میکند که اتفاقا خیلی هم خوب است و از او دختری متفکر ساخته است اما مشکل اصلی این است که آنقدر در داستانهای عاشقانه و صفحات کتابهایش غرق شده که حتی وقتی برای معاشرت با مردم شهر کوچکش ندارد. در اینکه مردم شهر علاقهای به کسب دانش ندارند و کارهای روزمره را به مطالعه ترجیح میدهند هیچ شکی نیست اما بل به آنها حتی فرصت کوچکی برای معاشرت هم نمیدهد. خدا را چه دیدی شاید مردمان خوبی باشند!
تنها زمانی که بل واقعا با یک نفر معاشرت میکند وقتی است که دیو قصه او را حبس میکند و چون هیچ کاری برای انجام دادن ندارد، مجبور میشود برای دیو وقت بگذارد. البته در این زمینه هم ممکن است به سندروم استکهلم دچار شده و دلش را به گروگان گیرش باخته باشد.
در هر صورت دوستی با بل در دنیای واقعی کار بسیار دشواری است چون او کتابهایش را به هر چیز دیگری در دنیا ترجیح میدهد و تنها راهی که امکان دارد با شما وقت بگذراند این است که حبسش کنید!
پوکاهانتس
نام انیمیشن: پوکاهانتس (Pocahontas)
سال انتشار: ۱۹۹۵
سازنده: اریک گلدبرگ
صداپیشگان: مل گیبسون، لیندا هانت، کریستین بیل، جو بیکر، آیرین بدارد
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۶٫۷ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به انیمیشن: ۵۸ از ۱۰۰
پوکوهانتس شاهزاده خانمی سرخپوست است که قدر طبیعت را میداند و دوست خوبی برای تکتک اجزای طبیعت به حساب میآید. او روحیهی آزادی دارد و میتواند ندای قلبش را به وضوح بشنود؛ توانایی ارزشمندی که شاید اگر در همهی انسانها وجود داشت، دنیا به جای بهتری برای زندگی تبدیل میشد. او با گوش دادن به ندای قلبش ابعاد تازهای از شخصیت مهاجر انگلیسی جان اسمیت را کشف میکند که سایر اعضای قبیلهاش از آن غافل بودند
با این همه، مشکل اصلی پوکاهانتس این است که آنقدر به دنبال حس آزادیخواهانهاش است که چیزهای باارزش دیگر را فراموش میکند. پوکاهانتس رفاقت دیرینهای با حیوانات و گیاهان جنگل دارد و حتی میتواند با آنها حرف بزند اما در ارتباط با جوامع انسانی بسیار ضعیف عمل میکند.
در حقیقت پوکاهانتس یکی از معدود پرنسسهای دیزنی است که از نشان دادن رفتار بدش به دوستان انسانیاش هیچ ابایی ندارد. ناکوما بهعنوان صمیمیترین دوستش در تمام فیلم به جای اینکه در کنارش باشد مدام تعقیبش میکند و وقتی بالاخره به پوکاهانتس میرسد باید تحقیرهایش را هم تحمل کند.
ناکوما بهخوبی میداند هر چقدر هم تلاش کند نمیتواند پوکاهانتس را ایمن نگه دارد و هشدارهای او احتمالا آخرین چیزی است که گوش میدهد. با این اوصاف دوستی با انسانی به کلهشقی پوکاهانتس در دنیای واقعی جدا کار دشواری است و کمتر کسی پیدا میشود که حوصله سر و کله زدن با او را داشته باشد.