۱۰ پاپ که تاریخ ساز شدند(+عکس)

از دوران اولیه مسیحیت تا جهان مدرن، تصمیمات و اقدامات آنها سرنوشت ملتها و تمدنها را تغییر داده است. به بهانه درگذشت پاپ فرانسیس در این مقاله، به معرفی و بررسی زندگی و دستاوردهای ده پاپ برجسته تاریخ میپردازیم که هرکدام بهنحوی جهان، به خصوص جهان مسیحی، را متحول کردند.
۱. پطرس مقدس (حدود ۳۳–۶۷): صخره کلیسا
به گزارش چطور، پطرس مقدس، که عیسی مسیح او را پطرس به معنای «صخره» نامید، صخرهای که کلیسا بر آن بنا خواهد شد. پطرس اولین پاپ تاریخ مسیحیت و بانی کلیسای انطاکیه و بعدتر کلیسای رم شناخته میشود. او یکی از دوازده حواری عیسی بود و پس از عروج مسیح، رهبری جامعه نوپای مسیحیان را بر عهده گرفت. پطرس با سفر به رم، این شهر را به مرکز معنوی مسیحیت تبدیل کرد.
بنا بر روایات، او در دوران امپراتور نرون به صلیب کشیده شد، اما به درخواست خودش وارونه، زیرا خود را شایسته مرگ مانند مسیح نمیدانست. پطرس نه تنها اولین پاپ، بلکه مهمترین پاپ بود؛ پاپی که سنن مسیحیان در هر مذهبی را شکل داد.
۲. پاپ لئوی اول (۴۴۰–۴۶۱): لئوی کبیر
لئوی اول، ملقب به لئوی کبیر، در دورانی پرآشوب رهبری کلیسا را بر عهده گرفت، زمانی که امپراتوری روم غربی در معرض فروپاشی بود. او با اقتدار معنوی و دیپلماسی بینظیرش، در سال ۴۵۲ آتیلا، رهبر هونها، را متقاعد کرد که از حمله به رم دست بکشد. علاوه بر این در سال ۴۵۵، با مذاکره با گایسریک، پادشاه واندالها، از تخریب کامل رم جلوگیری کرد.
لئو با نوشتههای الهیاتی خود، بهویژه در شورای کالسدون (۴۵۱)، دکترین دو طبیعت مسیح (الهی و انسانی) را تثبیت کرد. او با تأکید بر برتری اسقف رم، اقتدار پاپی را به سطحی جدید ارتقا داد و مروج برتری پطرس بر دیگر حوااریون بود.
۳. پاپ گریگوری یکم (۵۹۰–۶۰۴): معمار کلیسای قرون وسطی
گریگوری اول، معروف به گریگوری بزرگ، یکی از تأثیرگذارترین پاپهای تاریخ است که کلیسا را از آشوبهای پس از فروپاشی امپراتوری روم نجات داد. او نظام اداری کلیسا را بازسازی کرد، اموال کلیسا را برای کمک به فقرا مدیریت نمود و فعالیتهای تبلیغی را برای گسترش مسیحیت در میان قبایل ژرمنی، بهویژه در انگلستان، ترویج داد.
این گریگوری بود که موسیقی آیینی کلیسا را استانداردسازی کرد؛ موسیقی که امروز به عنوان «سرودهای گریگوری» شناخته میشود. تواضع او، که خود را «خادم خادمان خدا» مینامید، او را به الگویی برای پاپهای آینده تبدیل کرد.
۴. پاپ اوربان دوم (۱۰۸۸–۱۰۹۹): پرچمدارِ جنگهای صلیبی
اوربان دوم با فراخوان تاریخی خود در شورای کلرمون در سال ۱۰۹۵، جنگ صلیبی اول را آغاز کرد و مسیحیان اروپا را به بازپسگیری بیتالمقدس از مسلمانان تشویق نمود. این سخنرانی نهتنها به فتح اورشلیم در سال ۱۰۹۹ منجر شد، بلکه عصر جدیدی از جنگهای مذهبی را رقم زد که قرنها ادامه یافت.
اقدامات اوربان روابط مسیحیان و مسلمانان را برای همیشه تغییر داد و کلیسا را به بازیگری کلیدی در سیاست جهانی تبدیل کرد. اگرچه جنگهای صلیبی امروزه از منظر اخلاقی مورد انتقاد قرار میگیرند، نقش اوربان در بسیج مردم اروپا غیرقابلانکار است.
۵. پاپ اینوسنت سوم (۱۱۹۸–۱۲۱۶): پاپ پادشاه
پاپ اینوسنت سوم، که در جوانی به مقام پاپی رسید، تجسم قدرت مطلق پاپ در قرون وسطی بود. او معتقد بود که پاپ نهتنها رهبر معنوی، بلکه حاکم نهایی جهان مسیحی است. به همین علت او خود را «پاپ پادشاه» مینامید.
اینوسنت جنگ صلیبی چهارم را آغاز کرد. این جنگ به فاجعهای در قسطنطنیه منجر شد. او همچنین فرقههای فرانسیسکن و دومینیکن را تأیید کرد که نقش مهمی در احیای معنویت مسیحی داشتند. شورای چهارم لاتران (۱۲۱۵) به رهبری او، اصلاحات گستردهای در کلیسا ایجاد کرد و دکترینهایی مانند حضور واقعی مسیح در عشای ربانی را تثبیت نمود. اینوسنت جایگاه پاپی را به اوج نفوذ سیاسی و معنوی رساند.
۶. پاپ ژولیوس دوم (۱۵۰۳–۱۵۱۳): پاپ جنگوی حامی رُنسانس!
ژولیوس دوم، که به «پاپ جنگجو» شهرت دارد، شخصیتی چندوجهی بود که در عصر رنسانس درخشید. او در میدان نبرد علیه دشمنان پاپ جنگید. در سوی دیگر نیز با حمایت از هنرمندان بزرگی چون میکلآنژ و رافائل، واتیکان را به مرکز هنر جهان تبدیل کرد. ژولیوس دستور نقاشی سقف کلیسای سیستین و بازسازی باسیلیکای سنت پیتر را داد، پروژهای که نماد شکوه کلیسا شد. شجاعت، جاهطلبی و ذوق هنری او، پاپی رنسانس را به نمادی از قدرت و زیبایی تبدیل کرد.
۷. لئوی دهم (۱۵۱۳–۱۵۲۱): پاپی که اصلاحات را برانگیخت
لئوی دهم، از خاندان مدیچی فلورانس، پاپی بود که در اوج شکوه رنسانس به قدرت رسید. او حامی بزرگ هنر و فرهنگ بود، اما تصمیمات مالیاش پیامدهای عظیمی داشت. برای تأمین بودجه بازسازی باسیلیکای سنت پیتر، او فروش آمرزشنامهها را ترویج کرد.
این کار آتش خشم مارتین لوتر را برانگیخت و به نگارش نود و پنج تز و آغاز اصلاحات پروتستانی منجر شد. این شکاف، کلیسای کاتولیک را برای همیشه تقسیم کرد. لئوی دهم، اگرچه نیت خیر داشت، بهطور ناخواسته یکی از بزرگترین بحرانهای تاریخ مسیحیت را رقم زد.
۸. پیوس نهم (۱۸۴۶–۱۸۷۸): نگهبان سنت در عصر تغییر
پیوس نهم، با طولانیترین دوره پاپی در تاریخ (بیش از ۳۱ سال)، در دورانی پرتلاطم رهبری کلیسا را بر عهده داشت. او شورای واتیکان اول (۱۸۶۹–۱۸۷۰) را برگزار نمود که معصومیت پاپی در امور دینی را رسمی کرد. با این حال، او با چالشهای عظیمی مانند وحدت ایتالیا روبهرو شد که به از دست رفتن ایالات پاپ و محدود شدن قدرت دنیوی کلیسا انجامید. مقاومت پیوس در برابر مدرنیته، او را به نمادی از سنتگرایی در برابر تغییرات سریع قرن نوزدهم تبدیل کرد.
۹. پاپ ژان پل دوم (۱۹۷۸–۲۰۰۵): پاپی برای جهان
ژان پل دوم، پس از ۴۵۵ سال اولین پاپ غیرایتالیایی کاتولیکهای جهان بود. او اولین پاپ لهستانی بود. ژان پل دوم با کاریزما و تعهدش به صلح، جهان را مسحور کرد. او از بیش از ۱۰۰ کشور را بازدید کرد و با میلیونها نفر از نزدیک دیدار نمود. نقش او در تضعیف کمونیسم در اروپای شرقی، بهویژه در لهستان، تاریخی است.
ژان پل دوم برای خطاهای تاریخی کلیسا، از جمله در قبال یهودیان و جنگهای صلیبی، عذرخواهی کرد و بیش از ۴۸۰ قدیس معرفی نمود. او با جاذبه شخصی و پیامهای جهانیاش، کلیسا را به سوی قرن بیست و یکم هدایت کرد و محبوبیت واتیکان را احیا کرد.
۱۰. فرانسیس (۲۰۱۳–تاکنون): صدای وجدان مدرن
پاپ فرانسیس، اولین پاپ یسوعی و اهل آمریکای لاتین بود. او با سبک زندگی ساده و پیامهای انسانیاش، قلب میلیونها نفر را تسخیر کرد. پاپ فرانسیس با شستن پای زندانیان، پناهجویان و بیماران، تواضع را به نمایش گذاشته و در دانشنامه لاوداتو سی (۲۰۱۵) بر حفاظت از محیطزیست تأکید کرد.
پاپ فرانسیس در مسائل اجتماعی نیز مواضع جسورانهای اتخاذ کرده است. او بارها علیه نابرابری اقتصادی، مصرفگرایی و بیعدالتیهای اجتماعی سخن گفته و خواستار اصلاحات در نظامهای مالی جهانی شده است. در عین حال، او تلاش کرده کلیسا را به سوی گفتوگوی بین ادیان هدایت کند، از جمله دیدار تاریخی با رهبران مسلمان در امارات متحده عربی در سال ۲۰۱۹، که به امضای سند برادری انسانی منجر شد. این سند بر صلح و همزیستی بین ادیان تأکید دارد.
با این حال، پاپ فرانسیس با چالشهایی نیز روبهرو بوده است. برخی محافظهکاران در کلیسا او را به دلیل مواضعش در مورد موضوعاتی مانند طلاق، همجنسگرایی و نقش زنان در کلیسا مورد انتقاد قرار دادهاند. در مقابل اصلاحطلبان معتقدند او به اندازه کافی برای تغییر دکترینهای سنتی پیش نرفته است. با وجود این اختلافات، فرانسیس همچنان به اصلاح ساختارهای واتیکان، بهویژه در زمینه شفافیت مالی و مبارزه با فساد، ادامه داد.
تأثیر جهانی فرانسیس فراتر از کلیسای کاتولیک است. او در نقش یک رهبر اخلاقی، صدای وجدان در جهانی پر از بحرانهای انسانی، زیستمحیطی و سیاسی است. از حمایت از مهاجران در برابر سیاستهای سختگیرانه تا دعوت به همبستگی در دوران همهگیری کرونا کاری کرد تا پاپ فرانسیس پاپ مردم باشد.