عجایب

قاضی محمد که بود و چرا در زمان حکومت پهلوی اعدام شد؟

قاضی محمد، یکی از چهره‌های نامدار سیاسی و مذهبی کردستان ایران در قرن بیستم است که نقشی انکارناپذیر در تاریخ سیاسی کردستان ایران داشته است. او به‌واسطه کاریزمای مذهبی و اجتماعی خود چهره‌ای محبوب میان کرد‌ها بود، اما در میدان سیاست موفقیتی نداشت و در این عرصه با شکستی سنگین روبه‌رو شد. جمهوری مهاباد، هرچند برای کرد‌ها نویدبخش استقلال و خودمختاری بود، اما مدیریت ناپخته داخلی، وابستگی شدید به قدرت‌های خارجی و عدم درک واقعیت‌های سیاسی ایران و منطقه، به سقوط آن انجامید.

ایران در سال‌های متتهی به جنگ جهانی دوم همکاری‌های گسترده‌ای با آلمان داشت. با شروع جنگ جهانی دوم دولت ایران ابتدا اعلام بی‌طرفی کرد، ولی همکاری رژیم پهلوی با آلمانی‌ها چیزی نبود که از چشم متفقین پنهان بماند. متفقین ابتدا از دولت ایران خواستند چهار پنجم آلمانی‌های مقیم ایران را اخراج کند، اما دولت این درخواست را رد کرد. علت این کار نزدیکی زیاد ایران به آلمان و حضور مستشاران آلمانی در راه‌آهن، مخابرات، حمل و نقل و اسلحه‌سازی بود، اما این برای متفقین یک اقدام خصمانه به حساب می‌آمد. به همین دلیل متفقین به ایران حمله کرده و رضاشاه به خواسته آنان برکنار شد. اما در سال‌های بعد و با جانشینی محمدرضاشاه نیز روسیه و بریتانیا همواره بیم بازگشت ناسیونال سوسیالیسم را در سر داشتند و از آن جایی که ایران در جنوب شوروی قرار داشت، استالین و جانشینان وی همواره به دنبال نفوذ در ایران بودند.

از طرفی جنگ سرد باعث شده بود هر دو کشور در پی گسترش قدرت خود در ایرانی که اهمیت فراوان ژئوپلیتیک داشت باشند و این امر باعث شد که استالین از جنبش‌هایی که در مناطق شمالی و غربی ایران وجود داشتند حمایت کند. مهم‌ترین این جنبش‌ها فرقه دموکرات به رهبری سید جعفر پیشه‌وری بود که در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۲۴ حکومت خودمختار آذربایجان را برپا داشت که یازده ماه بعد فروپاشید. اما حکومت دیگر و کمتر شناخته‌شده‌تری که در غرب ایران ایجاد شد جمهوری مهاباد بود که بهمن سال ۱۳۲۴ تشکیل شد و با خروج نیرو‌های شوروی از ایران پس از یازده ماه فروپاشید.

رهبر جمهوری خودخوانده مهاباد فردی به نام قاضی محمد بود که در که در بیست و پنجم شهریور ۱۳۲۱ خورشیدی در شهر مهاباد، سازمان سیاسی مخفی به نام جمعیت احیای کُرد تشکیل داده بود که مطالبات اقلیت کُرد را که توط دولت مرکزی تحت ستم بودند احیا کند. جمعیت کرد مانند فرقه دموکرات، خیلی زود از مطالبه به حق اقلیت‌ها فراتر رفت و در پی جدایی کردستان از ایران فعالیت کرد. گروه جمعیت احیای کُرد اگرچه به صورت مخفی و محدود فعالیت می‌کرد، اما در مدت نسبتا کوتاهی توانسته بود بسیاری از سرکردگان قبایل و مردم پاره‌ای شهر‌ها را با وعده ایجاد کردستان بزرگ جذب کند.

جمهوری مهاباد تفاوت بسیاری با فرقه دموکرات و جریان پیشه وری داشت. یرواند آبراهامیان درباره این تفاوت چنین می‌نویسد: «جمهوری مهاباد یک اقدام مستقل بود و می‌توان گفت که آنها در مقایسه با آذربایجان، جدایی‌طلب بودند نه خودمختار. چرا که فرقه دموکرات هیچگاه چیزی به اسم جمهوری آذربایجان تاسیس نکرد. اما حزب دموکرات، جمهوری کردستان را به وجود آورد. این کار برای آذری‌ها دور از انتظار بود و برای باکو هم دور از انتظار بود؛ که نشان می‌دهد کرد‌ها سیاستگذاری‌های مستقلی داشتند. در دوره جنگ سرد همیشه اینگونه تحلیل می‌شد که نخ همه این ماجرا‌ها در دست مسکو بوده، ولی الان به وضوح می‌دانیم که این گروه در مهاباد، تا حدی برنامه خودشان را پیش می‌بردند. به نظر من حزب دموکرات کردستان در این مقطع به این نتیجه رسید که فرصت مناسبی فراهم شده تا دولت کردستان تشکیل شود. این چیزی نبود که از باکو یا مسکو بیاید، این تحلیل آنها بود که فرصتی هست که می‌توان از استفاده کرد.»

قاضی محمد که بود؟

قاضی محمد در سال ۱۲۷۹ شمسی در خانواده‌ای مذهبی و سرشناس در شهر مهاباد به دنیا آمد. خانواده او از قضات شرعی و رهبران مذهبی منطقه بودند و از این رو نفوذ اجتماعی قابل‌توجهی در میان کرد‌های منطقه داشتند. قاضی محمد از همان جوانی با آموزه‌های دینی و مسائل اجتماعی آشنا شد و در کنار وظایف مذهبی، به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی نیز علاقه نشان داد.

حضور او در جامعه مهاباد به‌عنوان یک قاضی و روحانی، به‌تدریج او را به چهره‌ای معتمد و محبوب در میان کرد‌ها تبدیل کرد. در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، با افزایش فشار حکومت مرکزی بر مناطق کردنشین و محرومیت کرد‌ها از حقوق فرهنگی و سیاسی، قاضی محمد به یکی از منتقدان وضعیت موجود و مدافع حقوق کرد‌ها بدل شد.

تشکیل جمهوری مهاباد و آرمان‌های قاضی محمد

پس از پایان جنگ جهانی دوم و خروج نیرو‌های متفقین از ایران، فضای سیاسی ایران دستخوش آشوب و ناآرامی شد. در این شرایط، مناطق کردنشین که از دیرباز با فقر، تبعیض و غفلت حکومت مرکزی مواجه بودند، فرصت را برای طرح خواسته‌های خود مناسب دیدند.

در بهمن ۱۳۲۴، جمهوری مهاباد با رهبری قاضی محمد و حمایت نیرو‌های محلی اعلام موجودیت کرد و به مدت یازده ماه دولت بر مهاباد و شهر‌های اطراف حکومت کرد.

قاضی محمد اهداف و آرمان‌های جمهوری مهاباد را چنین اعلام کرده بود:

  • یکم: آموزش به زبان کردی و توسعه فرهنگ و ادبیات کردی.
  • دوم: تامین حقوق سیاسی کرد‌ها در چارچوب یک نظام خودمختار.
  • سوم: ایجاد نظام قضایی مستقل و عادلانه در مناطق کردنشین.
  • چهارم: رفع تبعیض اقتصادی و اجتماعی از مناطق محروم کردستان.

نقش اتحاد شوروی و سیاست‌های بین‌المللی

تشکیل جمهوری مهاباد در سایه حمایت‌های اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت. در آن زمان، نیرو‌های شوروی به بهانه جنگ جهانی دوم در شمال ایران حضور داشتند و از جنبش‌های محلی مانند کرد‌ها و آذری‌ها حمایت می‌کردند.

حمایت شوروی از جمهوری مهاباد بیش از آنکه از سر همدلی با کرد‌ها باشد، ناشی از سیاست‌های ژئوپلیتیک این کشور بود. استالین به دنبال فشار بر حکومت مرکزی ایران برای دستیابی به امتیازات نفتی در شمال ایران بود و از جنبش‌های محلی به‌عنوان ابزاری برای این هدف استفاده می‌کرد.
با خروج نیرو‌های شوروی از ایران در اواسط سال ۱۹۴۶، حکومت مرکزی به رهبری نخست‌وزیر احمد قوام قدرت خود را بازسازی کرد و برای سرکوب جمهوری مهاباد وارد عمل شد. این تغییر شرایط بین‌المللی به معنای پایان جمهوری نوپای مهاباد بود.

درواقع اولتیماتوم هری ترومن و مذاکرات قوام با استالین که در جریان آن وعده واگذاری نفت شمال به اتحاد شوروی داده شد، باعث شدند استالین دستور خروج نیرو‌های شوروی از ایران را صادر کند و دست از حمایت فرقه دموکرات و جمهوری مهاباد بردارد.

قوام در بازگشت از شوروی دستور حمله به این دو منطقه را داد و پیشه‌وری و قاضی محمد که در این یازده ماه قوای نظامی خود را به پشتوانه شوروی تقویت نکرده بودند، با کمترین مقاومت شکست خوردند. وقتی خبر حمله ارتش شاهنشاهی به جمهوری مهاباد رسید قاضی محمد و ۹ نفر از بزرگان جمهوری مهاباد شورای جنگی تشکیل دادند تا با ارتش شاهنشاهی مقابله کنند.

جنگ با حکومت مرکزی ایران

فردای آن روز وزیر جنگ قاضی محمد در مسجد شهر نطق کرد و چنین گفت: «دولت مرکزی قادر نیست در جبهه‌های آذربایجان و مهاباد همزمان بجنگد من قریب ۳ سال در تهران بودم و به خوبی از روحیهٔ سربازان و درجه‌داران و افسران ارتش مطلع هستم دولت در سقز و سردشت و تکاب نیرویی ندارد و ما، به خوبی با کمک فداییان دموکرات آذربایجان می‌توانیم، قوای دولتی را تارومار کنیم.»

چنین تصوری به ضرر آنها تمام شد. ارتش ایران از سمت شمال وارد منطقه شد و شرق وارد منطقه شدند و عده چشمگیری از عشایر که مخالف قاضی محمد بودند از شرق به آنها پیوستند. قاضی محمد و سران جمهوری مهاباد با ورود ارتش خود را تسلیم کردند. قاضی محمد در پاسخ به اتهامات خود مدام تکرار می‌کرد «همه چیز به اراده روس‌ها انجام می‌شد.» نهایتا هم قاضی محمد و برادرش کمتر از چهار ماه بعد، در دهم فروردین سال ۱۳۲۶ در میدان اصلی مهاباد اعدام شدند.

دلایل سقوط 

قاضی محمد، به جای جست‌وجوی راهکار‌هایی مستقل و دیپلماسی داخلی، به حمایت‌های شوروی دل بست و مسیر سیاسی خود را به قدرتی خارجی گره زد. این وابستگی، او را به مهره‌ای در بازی بزرگ قدرت‌های جهانی تبدیل کرد؛ مهره‌ای که پس از عقب‌نشینی شوروی، عملا به حال خود رها شد. این اشتباه استراتژیک، جمهوری مهاباد را از پشتوانه سیاسی و نظامی خالی کرد و زمینه سقوط سریع آن را فراهم آورد.

نکته مهم‌تر اینکه قاضی محمد در این دوره نتوانست درک درستی از منافع متغیر شوروی داشته باشد. استالین که هدف اصلی‌اش امتیازات نفتی از ایران بود، پس از شکست در مذاکرات با دولت احمد قوام، نیرو‌های خود را از شمال ایران عقب کشید و جمهوری مهاباد را قربانی این معادلات کرد. وابستگی به قدرتی خارجی که وفاداری‌اش به منافع خود محدود بود، قاضی محمد را در بن‌بستی سیاسی گرفتار کرد.

سیاست‌های داخلی ناکارآمد و تضاد منافع طوایف

در داخل جمهوری مهاباد، قاضی محمد با چالش‌های متعددی مواجه شد. یکی از ضعف‌های جدی او، نادیده گرفتن تضاد منافع طوایف و عشایر کردستان بود. هرچند که جمهوری مهاباد در ظاهر نماینده تمامی کرد‌ها بود، اما در عمل بسیاری از رهبران عشایر بزرگ کرد، به ویژه در مناطق غرب و جنوب کردستان، به دلیل عدم مشارکت در قدرت و اختلافات محلی، از حمایت از این جمهوری خودداری کردند.

سیاست‌های قاضی محمد، که عمدتا متمرکز بر مهاباد و مناطق شهری بود، موجب نارضایتی بخش‌های روستایی و عشایری کردستان شد. در واقع، جمهوری مهاباد نه‌تن‌ها به یک حکومت فراگیر تبدیل نشد، بلکه خود عامل تشدید شکاف‌های داخلی میان کرد‌ها گردید.

علاوه بر این، او در تامین منابع اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم مناطق تحت کنترل خود نیز ناکام ماند. جمهوری مهاباد در فضایی از فقر، محدودیت‌های اقتصادی و نبود زیرساخت‌های مناسب شکل گرفته بود و قاضی محمد نتوانست این مشکلات را مدیریت کند.


منبع فارسی: روزیاتو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + نه =

دکمه بازگشت به بالا