زوج های خوشبخت و بی نقص شخصیت های کارتونی دیزنی+عکس
زوج های خوشبخت دیزنی: شخصیت های والت دیزنی، از جمله محبوبترین شخصیت های داستانی برگرفته از انیمیشنهای شرکت والت دیزنی بوده که میلیونها طرفدار در سراسر جهان دارا هستند. با توجه به محبوبیت این شخصیت ها اِلمانها و انواع لوازم دکوری برگرفته از آنها تولید و روانه بازار فروش میشوند.
دیزنی همیشه با فیلمهای انیمیشنی خود تلاش کرده است تا داستانهای معناداری برای نسلهای مختلف تعریف کند. داستانهایی که گاهی بر ماجراجویی برای خودیابی تمرکز میکنند، گاهی هم حول تعامل بین شخصیتهای پیچیده میچرخند. تا آنجایی که دنیای بی حد و مرز فانتزی پیش میرود، بعضی از روابط بین شخصیتهای انیمیشنی علیرغم طراحی و تنظیمات کارتونی واقعی به نظر میرسند.
دیزنی سهم نسبتا خوبی از زوجهای معروف دارد که در کنار هم عالی به نظر میرسند و حتی بعضی از آنها تاثیر معناداری روی داستان و فیلم میگذارند. تماشای آشکار شدن عشق زوجهای انیمیشنهای دیزنی احساس شیرینی به مخاطب منتقل میکند و امید به دنیای پاکی را که در آن عشق بر همه چیز پیروز میشود، دوباره تقویت میکند. در این مطلب از سری مطالب فرهنگ و هنر مجله اینترنتی اهل فان زوج های خوشبخت دیزنی را از بدترین تا بهترین نام بردیم.
زوج های خوشبخت دیزنی
مولان و لی شانگ در «مولان» (Mulan)
با وجود اینکه در ابتدا کنار هم قرار گرفتن مولان و لی شانگ غیرمتعارف به نظر میرسید، پذیرش طبیعت سرکش و رشد مولان به عنوان یک شخصیت توسط لی شانگ باعث شد او را بیشتر دوست داشته باشد و در نهایت او را از مسائل قبلی که در جهت کشف هویت واقعی خود درگیرشان بود نجات دهد. هر دوی آنها سفری را با هم پشت سر گذاشتند و تا پایان فیلم تغییر شخصیتهایشان را به خوبی نشان دادند. آنها روی صفحه نمایش به خوبی در کنار هم قرار میگیرند و در دنباله انیمیشن «مولان» به صورت رسمی یک زوج کامل و بینقص به نظر میرسند.
کیدا و مایلو در «آتلانتیس: امپراطوری گمشده» (Atlantis: The Lost Empire)
کیدا و مایلو زوج معروف جواهر دست کم گرفته شده «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» هستند. یک علاقهمند به تاریخ که تقریبا هیچ مهارت رزمی ندارد در کنار یک شاهزاده خانم جنگجو که قادر است گروهی از دشمنان را از بین ببرد قرار گرفته است. از روی منطق که به این دو نگاه کنیم کنار هم قرار گرفتنشان غیرممکن به نظر میرسد، اما در انیمیشن همه چیز ممکن و کاملا طبیعی است. صرف نظر از اینکه دنبالهها را تماشا میکنید یا سریالهای انیمیشنی اسپینآف، آنها به عنوان یکی از ۱۰ زوج برتر انیمیشنهای دیزنی شیمی باورپذیری با هم دارند.
بیانکا و برنارد در «نجاتدهندگان» (The Rescuers)
این دو موش جسور قبل از اینکه حتی تصور کنند قرار است برای همیشه کنار هم قرار بگیرند یک تیم بودند و این به شکلگیری رابطه و شیمی آنها کمک کرد. جذابیت بیانکا و رفتار ناشیانه و در عین حال شجاعانه برنارد به طرز شگفتانگیزی با هم جور درمیآید و آنها را به یک زوج قابل اعتماد در هنگام کمک به بقیه تبدیل میکند. حتی با وجود اینکه «نجاتدهندگان» دیزنی نتوانست مخاطبان را به اندازه بقیه مجموعه فیلمهای انیمیشنی مجذوب خود کند، اما همچنان یکی از بامزهترین زوجهای دیزنی را به نمایش گذاشت.
راپانزل و فلین در «گیسوکمند» (Tangled)
زوج های خوشبخت دیزنی: شما نباید انتظار داشته باشید که یک کلاهبردار دورهگرد در حالی که مشغول دزدی است رستگاری و عشق واقعی را پیدا کند، اما فلین به نحوی موفق میشود پس از نجات دختری که در یک برج گیر افتاده بود به عشق واقعی برسد. ماجراجوییهای دوتایی فلین و راپانزل به آنها کمک کرد تا پیوند بهتری برقرار کنند و تا زمانی که داستان به اوج خود برسد، این حس بوجود آمد که این دو واقعا زوج کاملی هستند.
هر دو آنها در فیلم جذاب، خندهدار و نسبتا بامزه به نظر میرسند. از آنجایی که هر دوی آنها بدون اینکه به یکدیگر اعتماد کامل داشته باشند سفر خود را آغاز کردند، دیدن تبدیل شدن آنها به یک زوج قدرتمند احساس خوبی دارد.
ناوین و تیانا در «شاهزادهخانم و قورباغه» (The Princess and The Frog)
یک پیشخدمت عاشق نیواورلئان عاشق شاهزادهای مغرور شده است که به قورباغه تبدیل شده؛ این شاید یکی از عجیبترین راهها برای تعریف یک رابطه نامتعارف باشد، اما به نوعی در نهایت به پایانی شیرین ختم میشود. علیرغم اینکه ناوین و تیانا در ابتدای فیلم خیلی به یکدیگر علاقه نداشتند، در پایان «شاهزادهخانم و قورباغه»، به هم نزدیک و عاشق هم میشوند. دیدن تداوم عشق در هر شرایطی دلچسب است.
بل و دیو در «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast)
زوج های خوشبخت دیزنی: اگرچه بل، دختری عاشق کتاب، به اندازهای زیبا بود که همه مردان اطرافش را مجذوب خود کند، اما یک موجود ترسناک، با طبیعت و قلبی مهربان، در نهایت عاشقش شد. «دیو و دلبر» داستانی است که میگوید نباید کسی را از روی ظاهرش، بلکه بر اساس شایستگیها و شخصیت او قضاوت کرد. صحنههای مربوط به دیو و بل در کل انیمیشن تماشایی و شیرین است. آنها صحنههای عاشقانه و قدرتمند زیادی را در طول فیلم به اشتراک میگذارند که هرگز از ذهنتان بیرون نخواهد رفت.
جین و تارزان در «تارزان» (Tarzan)
یک زیستشناس بریتانیایی به همراه تنها دخترش جین برای مطالعه گوریلهای پشتنقرهای به آفریقا سفر میکند. جین و پدرش به کشف بزرگی دست پیدا میکنند و در نهایت عاشق مردی به نام تارزان میشود که در میان میمونها بزرگ شده است. از اولین تعامل آنها در فیلم تا وقتی که جین به تارزان میآموزد که مثل یک انسان راه برود و صحبت کند، رابطهشان دوستداشتنی است و در هر صحنه مکمل یکدیگرند. عشق آنها به یکدیگر از مرزها فراتر میرود و زندگیشان را متحول میکند.
لیدی و ترمپ در «بانو و ولگرد» (Lady and Tramp)
زوج های خوشبخت دیزنی: چه کسی فکر میکرد که یک داستان عاشقانه بین دو سگ به یکی از رمانتیکترین داستانهایی تبدیل شود که تا به حال در یک فیلم یا انیمیشن نشان داده شده است؟ پیوند بین لیدی و ترمپ یادآوری شیرینی است که عشق از همه مرزها فراتر میرود و زمانی که توقعش را ندارید شکوفا میشود. قرار شام اسپاگتی شایان ستایش آنها زیر نور مهتاب یکی از نمادینترین روابط در میان ۱۰ زوج برتر انیمیشنهای دیزنی است. فداکاری آنها برای یکدیگر در طول فیلم باعث میشود که شما مشتاق به سرانجام رسیدن عشق آنها باشید.
یاسمین و علاالدین در «علاالدین» (Aladdin)
اگرچه رابطه یاسمین و علاالدین بر اساس یک دروغ شروع شد، اما وقتی علاالدین حقیقت را در مورد خانواده سادهاش به شاهزادهخانم گفت، خود را نجات داد. این کار به خودی خود هر دو آنها را به هم نزدیک کرد اما نجات پدر یاسمین یعنی سلطان، پیوند آنها را محکم کرد. علاالدین و یاسمین در فیلم به خوبی با یکدیگر بازی میکنند، و حتی در مجموعه انیمیشنهای اسپینآف، رابطه بیشتری با هم دارند که به آنها کمک میکند تا بر هر موقعیت ناراحتکنندهای غلبه کنند. آنها هر دو مهربان و شجاع هستند که تاثیر بیشتری هم بر رابطهشان میگذارد.
مگارا و هرکول در «هرکول» (Hercules )
زوج های خوشبخت دیزنی: از پسر شگفتانگیز گرفته تا مردی که به او عشق میورزید و احترام میگذاشت، هرکول جایگاه خود را در قلب مگ به دست آورد و به او نشان داد که با وجود ترس، دوباره عاشق شدن اشکالی ندارد. رابطه قبلی مگ به قیمت آزادی او تمام شده بود و برای همین او از شروعی دوباره وحشت داشت. هرکول علیرغم اینکه متوجه شد مگارا سعی دارد به او خیانت کند، همه چیز را به خاطرش به خطر انداخت.
او تمام احساسات منفی خود را نادیده گرفت و زندگی خود را به خطر انداخت تا مگارا را از دست هادس نجات دهد، حتی اگر تواناییهای خداگونه خود را از دست بدهد. در پایان، این همان چیزی است که او را به قهرمانی تبدیل میکند که شایسته داشتن نیرویی است که زئوس به او داده.